یک آقایی تو یوتیوب هست که ساکسیفون میزند. اسمش هست جیمی ساکس. اکثر ویدیوهایش سیاه و سفید هست و آنها را خودش ضبط میکند.
تازگیها خیلی جیمی ساکس گوش میدهم. شام میخورم و جیمی ساکس گوش میدهم. دوش میگیرم و جیمی ساکس گوش میدهم. توی بزرگراه 64 گاز میدهم و پنجره را پایین میکشم و صدای بلندگو را تا خرخره زیاد میکنم و جیمی ساکس گوش میدهم. تو کافه همیشگیام روی مبل لم میدهم دفترچه یادداشت همیشگیام را ورق میزنم و فکرهای خرچنگیام را توش مینویسم و جیمی ساکس گوش میدهم.
مواقعی هم که جیمی ساکس گوش نمیدهم صدای ساکسیفونش همینطور توی مغزم برای خودش چرخ میخورد. بعد همینطور برای خودم فکر میکنم که تو زندگی بعدیام باید یک ساکسیفونیست بشوم. خوبی ساکسیفون نواختن این است که وقتی آدم ساز میزند میتواند با آن برقصد. انگار دست یک محبوب را گرفته باشی و روی سن با او سالسا برقصی. نواختن کمانچه هم همین حس خوب را به آدم میدهد.
اینجا ساعت یک نیمه شب است و من باید کمکم خودم را به تخت برسانم. روی موبایلم جیمی ساکس بالا میاندازم و خودم را به تاریکی شب میسپارم.
درباره این سایت